"زیبا!
هوای حوصله ام ابری است ...."
باران هم که می بارد
سیراب نمیکند این دل تفدیده ی دلتنگ را
این روزها
همانند آن کودکی هستم
که وقتی دوستانش او را به سخره میگیرند
با گریه
به دامان مادر چنگ میزند
همین که احساس کرد در سایه سار مهربانی اوست
آرامش میگیرد
بصیرت میخواهم
برای دیدن این زیبایی ها
و فراموشی چیزهایی که بین من و تو فاصله می اندازد ...
پ.ن. 3 سال پیش نیمه ی دوم ماه مبارک را از دست دادم، 2 سال پیش نیمه ی اول را در بیمارستان گذراندم .... امسال را نه!
شاید هم یک نوع پاک شدن از گناه باشد، اگه تو این طوری دوست داری،قبوله ...
هوای حوصله ام ابری است ...."
باران هم که می بارد
سیراب نمیکند این دل تفدیده ی دلتنگ را
این روزها
همانند آن کودکی هستم
که وقتی دوستانش او را به سخره میگیرند
با گریه
به دامان مادر چنگ میزند
همین که احساس کرد در سایه سار مهربانی اوست
آرامش میگیرد
بصیرت میخواهم
برای دیدن این زیبایی ها
و فراموشی چیزهایی که بین من و تو فاصله می اندازد ...
پ.ن. 3 سال پیش نیمه ی دوم ماه مبارک را از دست دادم، 2 سال پیش نیمه ی اول را در بیمارستان گذراندم .... امسال را نه!
شاید هم یک نوع پاک شدن از گناه باشد، اگه تو این طوری دوست داری،قبوله ...
نویسنده » م.رهــــــــــــا » ساعت 11:25 صبح روز یکشنبه 87 شهریور 24